بعد از اون مریضی هات و کم شدن وزنت هر چی وزنت میکردم نا امید میشدم برا همین چیزی ننوشتم قدتم که تغییری نمیکرد ولی دیگه گفتم سه سالگی تو پایشت رو بنویسم
وزن ۱۱.۵ کیلو
قد ۸۹ سانت
دیگه میترسم قد و وزنتون بگیرم انگار به جا اینکه بزرگتر بشی آب میری ...!!!
وزن 10.800 تا 11
قد 86 کمتر از دوماه قبله!
این ماه که رفتیم دکتر تا پرونده و سطح رشد قبلت رو دید اول کلی اسمون ریسمون بافت که من منتظر رشد زیادی ازت نباشم بعد گفت با اون شیر ریسورس جونیور و شربت اشتهایی که داده نهایت نیم کیلو اضافه کرده باشه وقتی وزنت کردیم در کمال ناباوری 700 گرم اضافه کرده بودی خود دکترت کف کرده بود و من از خوشحالی بال بال می زدم گفت اگه همین روندو ادامه بدی تا سه ماه دیگه تازه میرسی به وزن نرمالت!
تو یک سال گذشته یک کیلو وزن گرفتی! یعنی 9 شهریور پارسال 9700 بودی!
وزن 10700
قد 87
دیگه بردمت دکتر خیلی نگرانتم دخترم
وزن:10
قد85.5
خدا رو شکر داری قد میکشی ولی وزنت اضافه نمیشه
دکتر یه شیرخشک مکمل غذایی داد و یه شربت اشتها اور تا ببینیم این چجوری افاقه میکنه
هنوز فرصت نکردم ببرمت مرکز بهداشت ولی تو خونه قد و وزنت و گرفتم
قد 83
وزن 9.9
دور سر 46.5
خیلی قابل توجه نیست نه؟
دیروز رفتیم واکسن هجده ماهگیت رو زدیم دیگه بعد از این واکسن نداری تا مدرسه خدا رو شکر چند سال راحتیم. یه چیز جالب بگم برای اندازه گیری قد و وزنت بیشتر گریه زاری کردی تا واکسن زدن
تعداد واکسنات هم زیاد بود یه دونه به دستت زد یه دونم به پات. وقتی اومدیم خونه تا چهار ساعت بعدش خوب بودی و چون استامینوفن خورده بودی خوابیدی وای وای وقتی بیدار شدی تبت بالا بود جای واکسن پات درد گرفته بود و شدیدا گریه میکردی دوباره استامینوفن دادم و کمپرس گرم کردم چون بهداشت گفته بود ولی فایده نداشت مامان نفس هم اینجا بود و خیلی کمک کرد ولی درد داشتی دیگه برات جا انداختم جلوی تلویزیون و تو که تا قبلش اصلا یه دقیقه هم بی حرکت نمیموندی برای اینکه پات درد نگیره حدود یک ساعت صاف خوابیدی و تکون نخوردی و تلویزیون دیدی انقد که ما هم که کنارت دراز کشیده بودیم خوابمون برد بعدشم که حوصلت سر رفت نشستی روی مبل و باز هم تکون نخوردی پات و صاف صاف نگه داشته بودی و تا کسی نزدیکت می شد جیغ میزدی یه دفعه هم اومدی راه بری که انقد پات درد میکرد لنگ میزدی و حتی حاضر نشدی مسیر رفته رو برگردی اومدم بغلت کردم تا امشب هم اصلا راه نرفتی یا نشستی تو بغل من یا خیلی کم تنهایی نشستی البته استامینوفن هم بهت اثر نداشت بروفن دادم تا دردت ول کرد چون دیشب از درد اروم نمی شدی مامان نفس بردت تو کوچه یکم چرخوندت تا خوابت برد.
الانا دیگه پاشدی که راه بری چند قدم لنگان لنگان از بغل من رفتی پیش بابا ولی درد داری.
دلم برات کبابه مامانی اخه این چه کاریه که با بچه ها میکنن بچه سالم و مریض می کنن ولی ادم به بعدش که فکر می کنه که بچه در مقابل چه بیماری هایی واکسینه می شه حاضره میشه این درد و مشکلات و به جون بخره.
وزن 9600
قد 80
بازم نوبت واکسن رسید صبح با هم رفتیم مرکز بهداشت و واکسنتو زدیم
االهی بگردم برات خیلی اذیت شدی تب کردی و پات هم درد میکرد از روی صندلیت بلند نمیشدی